آهنگ پروین ایرج
در دل آتش غم رُخت تا که خانه کرد، دیده سیل خون، به دامنم بس روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبح دم نشد فلک، چون شفق ز خون، دل مرا لاله گون نکرد
ز رویت خود ای گل، پرده برگشا
به ماه رویت سوگند، که دل به مهرت پابند، به طره ات جان پیوند
لب تو با یک لبخند، به جانم آتش افکند، چو هجر رویت یک چند
بیا نگارا، جمال خود بنما، ز رنگ و بویت، خجل نما گل را
رو در طرف چمن، بین بنشسته چو من، دل خون بس، ز غم یاری غنچه دهن
گل درخشنده، لاله تابنده، غنچه در خنده، بلبل نعره زنان
چون گل یک چندی، بگشا لبخندی، تا کی دلسنگی؟، برخود آه و فغان
ز جور مه رویان، شکوه گر سازی، ز گردش گردون، شکوه آغازی
دور از آه و دود، نغمه پردازی، همچون سالک، نغمه جان بازی